تقلای آمریکا برای گره زدن پرونده سازش میان تلآویو-ریاض با پرونده پساجنگ غزه
تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۶۱۸۳۴
به گزارش قدس آنلاین، رسانههای عبریزبان گزارش دادند که دولت جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا به دنبال این است که تلاشهای صورت گرفته در چارچوب روند عادیسازی روابط میان عربستان و رژیم صهیونیستی را با بحثهایی درباره روز پس از جنگ غزه، از جمله سوق دادن ریاض به سمت مشارکت در بازسازی غزه مرتبط سازد.
شبکه ۱۳ رژیم صهیونیستی گزارش داد که این مسأله در نشستهای میان لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی این کشور با مسؤولان رژیم صهیونیستی در دو هفته اخیر مطرح شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
براساس این گزارش، آستین توضیح داد که آمریکا در مورد جدولهای زمانی مذاکرات با هدف عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و عربستان منعطفتر از آنچه قبل از جنگ برنامهریزی کرده بود، شده است و سالیوان این موضوع را به طور گسترده و مفصل با مقامات رژیم صهیونیستی مورد بررسی قرار داده است.
شبکه ۱۳ رژیم اشغالگر به نقل از یک مقام صهیونیست که گفته بود «از ارتباطات میان واشنگتن و تلآویو مطلع است»، گزارش داد: «دولت جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا خواهان بازگشت به روند عادیسازی روابط با عربستان است و میخواهد آن را با فرآیندی ویژه برای فلسطینیها به طور وسیعتر و مهمتر از آنچه قبل از جنگ مطرح میشد، ربط دهد.
این مسؤول صهیونیست همچنین گفت دولت آمریکا از کشورهای عربی و در درجه اول عربستان میخواهد که در روز پس از جنگ نقش مهمی از جمله سرمایهگذاری در نوار غزه و بازسازی این باریکه ایفا کنند و ممکن است از آنها بخواهد که فراتر از آن عمل کنند.
وی در ادامه افزود: «دولت بایدن میداند که اعلام تشکیل کشور فلسطین در چارچوب زمانی قابل پیشبینی اجرایی نیست. واشنگتن بر این باور است که اسرائیل باید راهکار تشکیل دو دولتی را حتی در چشم اندازی بلندمدت ایجاد کند تا به عربستان اجازه ورود به این روند را بدهد.»
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: آمریکا رژیم صهیونیستی عربستان غزه رژیم صهیونیستی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۶۱۸۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازی آمریکا با کارت «صلح ابراهیم»
در این راستا، توماس فریدمن، تحلیلگر و یادداشتنویس نیویورکتایمز چندی پیش نوشته بود، اسرائیل ناگزیر است بین رفح و ریاض یکی را برگزیند. به این معنی که یا باید به رفح حمله کند و از امتیازات صلح ابراهیم صرفنظر کند و در افکار جهانی منزویتر شود، یا اینکه با خروج از غزه و سپردن آن به یک نیروی بینالمللی، روند عادیسازی با ریاض و سایر ملتهای عرب را در پیش گیرد. البته بلینکن توافق عربستان و اسرائیل را منوط به مقدماتی از جمله پایانیافتن جنگ غزه و روند تشکیل کشور مستقل فلسطینی دانسته است اما به نظر میرسد اعلام این موضوع در بحبوحه جنگ غزه و ناکامی تلاشها برای ایجاد آتشبس متضمن پیامهای خاصی به اطراف مختلف است.اما چرا آمریکا در شرایط کنونی و در بحبوحه جنگ غزه طرح صلح ابراهیم را مطرح کرده است؟
آنچه مربوط به اسرائیل میشود، ظاهرا واشنگتن قصد دارد با نوعی تهدید و تطمیع، اسرائیل را از ادامه نبرد غزه و حمله به رفح بازدارد. این اقدام پس از آن صورت میگیرد که اختلاف بین جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی درباره جنگ غزه تشدید شده و به رغم آنکه بایدن در جریان گفتوگوی خود با نتانیاهو بر تعهد آهنین آمریکا نسبت به اسرائیل تاکید کرده اما همچنین گفته است در جریان حمله به رفح از این رژیم حمایت نخواهد کرد.
افزایش اعتراضات داخلی آمریکا علیه جنگ غزه بهویژه از سوی دانشجویان که از دانشگاه کلمبیای نیویورک آغاز شده و به سایر دانشگاههای این کشور و جهان در حال سرایت است، از جمله عواملی است که دولت آمریکا را در ادامه حمایت از اسرائیل در تنگنا قرار داده است. در هر حال روند عادیسازی برای رژیم صهیونیستی همچنان دارای موضوعیت و جذابیت است و حتی دولت نتانیاهو بهعنوان افراطیترین دولت تاریخ این رژیم از ابتدا اعلام کرده بود که یکی از اولویتهای سیاست خارجهاش در سطح منطقه عادیسازی روابط با عربستان سعودی است. عادیسازی روابط خصوصا با عربستان برای اسرائیل مزایای زیادی دارد که شاید مهمترین آن منزویشدن جمهوری اسلامی ایران و جریان مقاومت در منطقه محسوب میشود. در واقع اسرائیل با هدایت و اشراف آمریکا قصد دارد از طریق پیوستن عربستان سعودی به روند سازش، به اختلاف بین محور مقاومت و جریانسازی در منطقه دامن زده و به زعم خود امنیت و مشروعیت خود را تثبیت کند.
انتظارات آمریکا از عربستان
اما درباره عربستان باید گفت آمریکا قصد دارد از طریق ارائه امتیازاتی مانند پیمان دفاعی بین واشنگتن ـــ ریاض، این کشور را به سمت عادیسازی با تلآویو سوق دهد و در مقابل از این کشور انتظار دارد در مهار جریان مقاومت و از جمله حماس سهیم بوده و از طریق دیپلماسی با سایر کشورهای میانجی مانند مصر در متقاعد کردن حماس نسبت به شرایط آتشبس تلاش کند. پیام این امر به سایر اطراف خصوصا محور مقاومت نیز این است که روند سازش در منطقه یک روند جدی است و حتی میتوان آن را در شرایط جنگ و بحران مطرح کرد؛ سرانجام با پیوستن عربستان سعودی بهعنوان قطب جهان عرب به قطار صلح، گروههای مقاومت تضعیف شده و همانند گذشته قادر به مقابله و نبرد با رژیم صهیونیستی نخواهند بود.
محافل آمریکایی بر این باورند که پیشرفت در میانجیگری برای توافق سازش میان عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی یکی از انگیزههای حملات غافلگیرکننده حماس در هفتم اکتبر سال گذشته علیه رژیم صهیونیستی بوده و به همین دلیل باید این روند را دوباره فعال کرد. البته اینکه آیا در کوتاهمدت پیمان سازش بین عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی امضا خواهد شد؟ جای تردید وجود دارد؛ بهویژه آنکه مقدمات یا پیششرطهای آمریکا از جمله تشکیل دولت مستقل فلسطین و نیز آتشبس جنگ غزه در هالهای از ابهام قرار دارد. در واقع دولت کنونی اسرائیل اساسا دولت مستقل فلسطین را در اراضی ۱۹۶۷ به رسمیت نمیشناسد و از طرفی نتانیاهو نسبت به ادامه جنگ و حمله به رفح اصرار زیادی نشان میدهد. در مجموع باید گفت آمریکا با توجه به حساسیت شرایط داخلی شامل اعتراضات گسترده و نیز نزدیکی به موعد انتخابات ریاستجمهوری، سعی دارد به هر نحوی به جنگ غزه پایان دهد و به همین دلیل با دولت نتانیاهو دچار تنش شده است. طرح مجدد صلح ابراهیم در شرایط کنونی حاکی از تلاش وزارت خارجه آمریکا در منطقه به مثابه انداختن تیر در تاریکی است تا حداقل وجهه این ابرقدرت جهانی را نزد افکار عمومی و در مدیریت بحران تا حدی ترمیم کند.